شبهای بی ستاره
14 اردیبهشت 1397
17:28 |
0 نظر |
امتیاز: 3.17 با 18 رای
درباره کتاب:
این اثر، رمانی برای نوجوانان و با محوریت دختری به نام ستاره است که در جریان جنگ، تلخیهای آن را تجربه میکند. ماجرای این داستان کاملاً واقعی است و در شهر قم اتفاق میافتد و در آن به بمباران شهر قم در سال ۶۴ نیز اشاره شده است.
داستان پیرامون خانواده ای ساکن قم است که سه دختر دارند، سمانه و ستاره و سارا. خواهر بزرگتر نامزدی دارد که مدام به جبهه میرود و برمیگردد. دلتنگیهای سمانه و شرایط کلی جنگ ستاره را به فکر فرو میبرد. ستاره جسور و تا حدودی عجول است، احساس میکند همه چیز اشتباه است و به همین دلیل برای فهمیدن حقیقت مدام با همه سروکله میزند. در روند داستان، با ماجراجوییهای ستاره اتفاقاتی میافتد که حقیقت را نشانش میدهد و او را به دختری عاقلتر و آرامتر تبدیل میکند.
قسمتی از کتاب:
مامان بلند شد و گفت : دو تا ابجی با هم قهر نمیشن که.
اما من دلم شکسته بود. دلم میخواست همهی حرف هایم را بزنم. کسی به فکر من نبود که آن شب چقدر توی حیاط مانده بودم، تک و تنها.
زینب خانم که رفت تازه یاد من افتادند. مامان آمد و آرام گفت بروم زیر کرسی اتاق کوچک بخوابم. به خودم بود نمیرفتم، تا صبح یخ می زدم و میمردم. رفتم توی اتاق، کنار دیوار پتو را کشیدم روی سرم.. با دستم روی پتو نوشتم : «کسی منو دوس نداره.»
جوایز کتاب:
نامزد جایزه پروین اعتصامی
نامزد بخش رمان هجدهمین جشنواره شهید حبیب غنیپور
نامزد مرحله نهایی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.