یادداشتی از رسول گلپایگانی
چیزی حدود هفتصدسال از دورهای که سعدی، شاعر مطرح ایران در شیراز زندگی میکرد، گذشته است؛ اما هنوز که هنوز است از سوی منتقدان و شعرشناسان، انتقادهای فراوانی به سعدی و اندیشهاش وارد میشود؛ سعدی در روزگار پرآشوب ایران در هیاهوی حملۀ مغول میزیسته است؛ اما در دو کتاب گلستان و بوستان و همچنین دیوان اشعارش، هیچ نشان و خبری از این حملۀ وحشیانه و کشتوکشتار مردم بیدفاع و ویرانیهای بر جایمانده از حملۀ مغول نیست. این بیتفاوتی شاید از آنجا ناشی شده باشد که حاکمان شیراز با ترفندهایی، اجازه ندادند که شیراز مورد حمله قرار بگیرد و ویران شود؛ ولی بقیۀ کشور و هموطنان سعدی چه؟ وظیفۀ هنرمند در قبال مردم سرزمینش چه میشود؟ اینجاست که پای هنر متعهد به میان میآید.
وقتی از هنر و ادبیات متعهد حرف میزنیم دقیقاً از چه چیزی حرف میزنیم؟ شاید نظریههای مدونشده در خصوص ادبیات متعهد برای همین سالهای ابتدایی قرن بیستم باشد و شاید بتوان گفت «ژان پل سارتر» فیلسوف فرانسوی، نخستین کسی است که خیلی روشن و مفصل در این خصوص نظریه نوشته است، اما هنرمند در هر دورهای به صورت حتی ناخودآگاه در خصوص اتفاقات بزرگی که در اطرافش افتاده است، واکنش نشان داده و اثر خلق کرده است. بنابراین به عمر هنر، تعهد هم همراه آن بوده است؛ حالا چه تعهد اجتماعی، چه سیاسی و... .
اما بعد. این روزها خوشبختانه پدیدۀ داعش نفسهای آخرش را میکشد و چیزی نمانده که برای همیشه از صفحۀ تاریخ حذف شود. داعش در همین چند قدمی مرز ایران، اتفاقهای وحشتناکی را به وجود آورد و تعداد زیادی از جوانهای این مرز و بوم برای از بین بردن داعش و همچنین حفظ تمامیت ارضی و از همه مهمتر حفظ حرمهای مقدس معصومین، به شهادت رسیدند. حالا هنرمند این سرزمین چه وظیفهای دارد؟ نباید به هر طریق که میتواند این رشادتها و البته مظلومیتها را ثبت کند؟
همۀ اینها را نوشتم تا کتابی را برای شما معرفی کنم. کوششی از مؤسسۀ شهرستان ادب و ازمجموعۀ قصۀ زمانه. کتاب «عطر عربی» مجموعهداستان گروهی که شامل 14 داستان کوتاه است با نامهای: «عطر عربی، فصل سوم، دن ناآرام، روبان سبز، لیلا، دست بر دست، قهر حلب، من داعشی نیستم، مهند، آزادی، گمگشته، (پدر، تکتیرانداز، پسر)، به روایت اضلاع مثلث و میدان» و همه هم با محتوای مبارزه با داعش و البته شهدای مدافع حرم. نوبت اول چاپ این کتاب در بهار سال جاری و با شمارگان 1000 نسخه بوده است. داستانهای این مجموعه توسط مرحوم فیروز زنوزی جلالی انتخاب شده است و ظاهراً این آخرین تلاش ادبی مرحوم زنوزی بوده و این داستانها را درحالیکه وضعیت جسمانی بسیار بدی داشتند، خوانده و انتخاب کردهاند و از این جهت این کتاب دارای اهمیت است.
در این مجموعهداستان گروهی، بیشتر داستانها از نظر فضا، موقعیت و حتی نوع روابط آدمها دارای ارتباط نزدیکی هستند، بهطوریکه انگار شخصیتی وجود دارد که در آنها تکرار میشود. در این مجموعهداستان با مردان و زنان قهرمانی روبهرو هستیم که همۀ سختیها را به جان خریدهاند تا برای آرمانشان مبارزه کنند، چه مردانی که برای مبارزۀ مستقیم به سوریه رفتهاند و چه زنانی که همسرانشان برای آرمانی مقدس آنها را تنها گذاشتهاند. بنابراین از منظر شخصیتپردازی، در داستانهای «عطر عربی» با شخصیتهایی کنشگر روبهرو هستیم؛ شخصیتهایی که در پی هدفی ارزشی قدم برمیدارند.
از آنجایی که «عطر عربی» مجموعهداستانی گروهی است، نمیتوان در مورد همۀ داستانها نقد و نظرهایی برابر را برشمرد؛ چرا که نویسندگان داستانها خاستگاههای تکنیکی، فرهنگی و اجتماعی متفاوتی را تجربه کردهاند و در این کتاب تنها به دلیل مضمون مشترک در کنار هم قرار گرفتهاند و باید اشاره شود که در بعضی از داستانها هم محتوا بر فرم غلبه کرده است. با این حال، مخاطب با داستانها همراه میشود چرا که داستانها دارای یک نخ ارتباطی محکمی هستند به نام «مدافعان حرم».