موهای تو خانه ماهی هاست
25 تیر 1397
13:43 |
0 نظر |
امتیاز: 1 با 3 رای
دیگر از پا افتاده ام. شکمم قاروغور می کند. خالی است مثل طبل هییت چهارسوق.از صبح چیزی نخورده ام. یاد یتیمچه های ننه ام می افتم، با پیاز و نان داغ چه می چسبد. اگر با ننه ام برگشته بودم حتما الان توی ایوان پای سفره ای که انداخته بود نشسته بودم و لقمه را می گرفتم و پشت بندش یک لیوان دوغ خنک سر می کشیدم.
رمان نوجوان از محمد رضا شرفی خبوشان / نویسنده بی کتابی (برنده جایزه جلال آل احمد)
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.