ﺳﻪشنبه, 13 آذر,1403

ادبیات بهترین راوی تاریخ است

26 تیر 1397 23:35 | 0 نظر | امتیاز: 5 با 1 رای

مصاحبه روزنامه قدس با «محمدرضا شرفی خبوشان»
این مصاحبه به بهانه چاپ چهارم رمان «بی کتابی» توسط خانم خدیجه زمانیان صورت گرفته است.

 

«بى كتابى» كه در اســفند 95 منتشر شده بود با اســتقبال مخاطبان روبه رو شد و در سال 96 كه توانست برگزيده جايزه جلال آل احمد در بخش رمان شود به چاپ سوم رسيده بود.

محبوبيت «بى كتابى» پا را از مرزهاى ايران فراتر گذاشت، به طورى كه به گفته نويسنده در سال 96  و در نمايشــگاه كتاب پاريس چندين ناشر خارجى براى ترجمه و انتشــار اين كتاب اعلام آمادگى كردند و در سى و يكمين نمايشگاه بین المللی كتاب، ترجمه عربى و فرانسه از اين كتاب به مرحله عقد قرارداد رسيد. اين بار كتاب را از زاويه مهم ترين مبحثى كه در كتاب وجود دارد و نويسنده بر آن تمركز داشته و كانون كتاب را همين مســئله قرار داده است، بررسى كرديم.

 

«بى كتابى» اولين اثر داستانى است كه بر واقعه به توپ بستن مجلس متمركز شده و بخش زيادى از داستان به اين واقعه و فضاى مشروطه اشاره دارد اين در حالى است كه به گفته خبوشان تاكنون در ادبيات داستانى معاصر هيچ كتابى با اين سطح توجه، به اين مقطع مهم در تاريخ نپرداخته است. به انگيزه انتشــار چاپ چهارم اين كتاب به سراغ او مى رويم تا دليل توجه نويسنده «بى كتابى» به مسئله مشروطه و واقعه به توپ بستن مجلس را از زبان خودش بشنويم.

 

وقايع تاريخى مثل مشــروطه و به توپ بستن مجلس چقدر در ادبيات ما نمود دارد و چرا نويســندگان بايد به وقايع تاريخى توجه بيشترى كنند؟

 

اگر بخواهيم در ادبيات داستانى حرفى براى گفتن داشته باشــيم بايد بر تحولات مهمى كه جزوى از تاريخ و سرنوشــت ماست، اتكا كنيم، تاريخى كه در آن عناصر داستانى فوق العاده اى هم وجود دارد. يكى از اين رخدادهاى تاريخى كه ظرفيت داســتانى خوبى دارد جريان مشــروطه است و برجسته ترين نكته جريان مشروطه واقعه به توپ بستن مجلس است. اين مسئله از آن جايى اهميت بيشتر پيدا مى كند كه مى بينيم در دنيا ملت ها و كشورهايى كه براى رسيدن به وضعيت مطلوب در حوزه قانون گذارى و محدود كردن اختيارات يك شخص مستبد و تغيير شرايط حكمرانى، تلاش كرده اند، انگشت شــمارند بنابراين مشخص اســت كه اين واقعه جنبه هايى دارد كه در بستر آن مى توان ادبيات و آثارى توليد كرد كه ابعاد جهانى پيدا كنند. به هر حال ادبيات و نويســنده موظف اســت از ظرفيتى كه تاريخ برايش ايجاد كرده، اســتفاده كند. نويســنده ها با موضوع مشروطه و به توپ بســتن مجلس داستان هايى نوشــته اند اما اين نوشــته ها به مرحله كنكاش، تــلاش براى ورود جزئى تر به اين وقايع همراه با نگاهى روشنگرانه نبوده است.

دســتاوردهاى نويســنده از مشروطه و بررسى آن شــرايط و انعكاس آن ها در داستان، چقدر براى مخاطب و ادبيات امروز اهميت دارد؟

 

ببينيد دريافت ها و مطالعات نويسنده از يك واقعه تاريخــى و روايت آن با زبان داســتانى مى تواند تاريكى هــاى آن برهه زمانــى را براى مخاطب امروز روشن كند. مثلاً شايد واقعه به توپ بستن مجلس در چهار ساعت و در تاريخ 1287 شمسى و 1326 قمرى و در مــاه جمادى الاول رخ داده است اما اين واقعه بر اثر مقدماتى به وجود آمده و يك شبه رخ نداده است. اين واقعه نتيجه وقايع، پيشــامدها، رفتارها و كنش هايى بوده است كه بررسى اين مسائل و وقايع خيلى مهم است. دســتاوردهاى ما از مشــروطه و بررسى اوضاع مختلف ايران در اين برهه از تاريخ بسيار ضرورى اســت. مثلاً در تاريخ گفته شــده به توپ بستن مجلس با فرمان محمدعلى شــاه و با همكارى لياخوف روســى بوده اما اين گفته، همه واقعيت نيست. مردم بايد بدانند اين واقعه دلايل فرهنگى، رفتارى و اجتماعى ديگرى از جمله عملكرد نمايندگان مجلس و عملكرد اقشار مختلف مردم داشته است و ويران شدن مجلس محصول شرايطى است كه افــراد از داخل آن را رقم مى زنند و زمينه را براى ورود و ويران كردن عنصر بيگانه مهيا مى كنند. همه اين ها بايد براى انســان امروز بيان شــود و نســل امروز بداند وظيفه فردى ما در برابر آن چيزى كه در حوزه قانون گذارى به دســت آمده است، چيست. وظيفه ادبيات و نويسنده، توجه به رخدادهايى است كه در تاريخ وجود دارد و ادبيات مى تواند اين تاريخ را به بهترين شكل براى نسل امروز بازگو كند. بنابراين نگاه «بى كتابى» به واقعه به توپ بســتن مجلس، نگاهى به درون است و بررسى واقعه از اين منظر كه در روزگار امروز تنها راه نجات و پيشــرفت ما احترام و اعتنا به قوانين اســت و فقط با همين اصل است كه مى توانيم بحران هاى امروز را به سلامت پشت سر بگذاريم.

 

يكى از ويژگى هاى ادبيــات، نگاه تازه به وقايع تاريخى اســت. اين نگاه تازه در «بى كتابى» چگونه محقق شده است؟

 

اگر بخواهيم مثــلاً راجع به همين واقعه به توپ بستن مجلس صحبت كنيم، بايد بگويم در منابع تاريخى دلايل زيادى براى به توپ بستن مجلس قيد شده است كه با رويكرد و نگاه تازه اى مى شود به سراغ اين رفت. يكى از نگاه هاى تــازه، بى توجهى به قانون هاى وضع شده بوده است. در همان زمان شاه، مردم و حتى نمايندگان مجلس به قوانين وضع شده اعتنا نكردند و از نگاه من همين مسائل عامل سقوط مجلس شد.

 

در تاريــخ ادبيات داســتانى، چقدر نويسندگان به واقعه به توپ بستن مجلس توجه كرده اند؟

 

من در «بى كتابى» ســعى كــرده ام واقعه به توپ بستن مجلس را در قســمت كانونى كتاب قرار دهم، چون برايم اهميت داشــت. حتى حوادث ديگــر كتاب، به نوعى به هميــن رخداد مربوط مى شــود. اما در آثار ديگر اين وقايع در حد يك روايت داستانى بوده و توسط نويسندگان زير ذره بين برده نشده است، در حالى كه واقعه مشروطه و همه حوادث آن زمان ظرفيت داستانى زيادى دارد؛ بخصوص اينكه يك واقعه تاريخى وقتى وارد ادبيات مى شود جنبه هاى نمادين و عميقى پيدا مى كند و ريز شدن و دقت بر حوادث و پيامدهاى آن واقعه، مى تواند در توليد آثار در حوزه ادبيات داســتانى كمك كند به اين شرط كه نويسنده نگاهى جست وجوگرانه و همراه با كنكاش داشته باشــد و با گوشه چشمى به زمانه اكنون خودش پديده هاى تاريخى را مطالعه كند.


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.