یادداشتی بر کتاب «راهبندان» سروده میلاد عرفانپور به قلم محمدقائم خانی
07 مرداد 1397
12:55 |
0 نظر |
امتیاز: با 0 رای
شهرستان ادب به نقل از فارس: فصل سوم «راهبندان» میلاد عرفانپور، جای تأمل است. هم جای تأمل مخاطب است هم جای تأمل منتقد. جای تأمل مخاطب است به خاطر تغییر فضای ناگهانی فصل. وسط رباعیهایی با حال و هوای مورد انتظار، ناگهان شاعر تو را به وسط خیابان های شهر پرت می کند. صدای ماشین ها به گوشت می رسد. دست فروشان را می بینی. بوی نامطبوع به مشامت می رسد. هوای آلوده را استشمام می کنی. و در عین حال هنوز بر بال رباعی سواری. رباعی های این فصل راهبندان، عکس هایی هستند که پرونده ای سبک بال از شهر رو به زوال زیر بال هایش گرفته. عکس هایی ساده که دیدن جزئیاتی پیش چشم همه از آن بالا، خاص شان کرده. در پرواز پرنده رباعی، انتظار ما دیدن درختان و آسمان است. و شنیدن صدای آسمان، و توجه به ملکوت. اما این پرنده کوچک تیزپرواز، در فصل سوم سر از آسمان به زیر کشیده و به ماشین ها و آدم های سردرگم خیره شده است. هنوز لطیف است و تیزرو، اما نگاهش به زمین است، به آدم هاست، به نقائص است، به دوری هاست، به نرسیدن ها، ندیدن ها، نبودن ها. و همین توجه به انسان هاست که خصلتی روایی به این فصل بخشیده. درست است که رباعی با همه قواعدش در این جا هم حضور دارد. نگاهی کوچک است به کنجی یا افقی، صوتی است که از کرانه ای برمی جهد و ساکت می شود، اما مجموعه فصل با کنار هم نهادن تصاویر، روایتی از شهر ارائه می دهد. روایتی که از موضع شاعر برمیخیزد.
اگر هیچ چیز مهمی در این فصل نبود، که هست؛ اگر هیچ شاعرانگی در رباعیها نبود، که هست؛ و اگر زبان یله و رها بود، که نیست؛ همین موضع شاعر به مثابه یک راوی، در درون شهر اما با همان قالب کهن رباعی، غنیمتی است در زمانه ما که باید قدرش را دانست. شاعر در این فصل به «درون» شهر قدم گذاشته و به «میان» آدمها رفته است. شهر در شعرش هویت پیدا کرده و روابط میان آدمها از دوگانههای عشق و نفرت پیچیدهتر شده است. یک التفات یا عدم التفات میتواند امری را سبب شود، دلی را بشکند، کسی را طرد کند، و شخصی را بر صدر بنشاند. اینها پیچیدگیهای روابط شهری است که حضورش در قالب رباعی بسیار غنیمت است. نگرانی شاعر برای شهری که زندگی را میبلعد، ستودنی است. منتها هنوز کافی نیست. برای اینکه پرنده رباعی بتواند ما را به درون «شهر» ببرد و «جهان» شهر را برایمان بسازد، نیاز به عکسهای بیشتری هست. عکسهایی با همین شناسنامه، که هم بر بال خیال شاعرانه نشسته باشند و هم وزانت و پختگی قالب کهن رباعی را داشته باشند. شاید اگر میلاد عرفانپور عکسهای متعددی از زوایای مختلف شهر با همین سبک و سیاق بگیرد و در دفتری گرد آورد، بتواند ما را به «جهان» شهری که در منظرش قرار دارد بکشاند و روایتی یکدست از طریق رباعی به ما ارائه دهد. ما تشنگان جهانهای شاعرانه، منتظر آن دفتر میمانیم.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.