پنجشنبه, 09 فروردین,1403

بهانه‌ها

10 اردیبهشت 1397 16:38 | 0 نظر | امتیاز: با 0 رای

کجاست آن من افلاکی،  کجاست آنمن افلاکی
به داد من برسید امشب،  كه خسته ام ز تن خاکی

مرا ز عشق بهایی بود،  من و تویی تو و مایی بود
و گاه راه به جایی بود ز شور و شوق طربناکی

که بود آنکه فریبم داد،  به بوی گندم و ناز سیب؟ 
فروکشید مرا از عرش به روی این کره ی خاکی

من از گناه هراسانم!  چرا؟  مپرس،  نمیدانم
چرا که شبهه و تردید است میان پاکی و ناپاکی

کسی به آب و گل من نیست؟  کسی به حرف دل من نیست؟ 
عجیب مانده دلم اینجا!  در این کویر عطشناکی

کجایی ای من همزادم؟  که بر تو راه نمی یابد
نه عشق با همه بی باکی،  نه عقل با همه چالاکی


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.