پنجشنبه, 06 اردیبهشت,1403

یک فصل در کوبیسم

16 اردیبهشت 1398 15:40 | 0 نظر | امتیاز: با 0 رای

درباره کتاب:

یک فصل در کوبیسم" داستان زندگی دانشجوی هنری است که به تنهایی در واحدی از یک آپارتمان در تهران زندگی می‌کند. «بهار» شخصیت اصلی داستان، خطاطی می‌کند، شاگرد دارد، در یک کتابفروشی مشغول است و کنار همه‌ی این‌ها به عشق می‌اندیشد، به زنی که نماد عشق است تا پایان‌نامه‌اش را پیش ببرد. بعدتر ساختن مستندی دل‌مشغولی زندگی او می‌شود و داستان پیش می‌رود تا جایی که بهار، خود قهرمان یک مستند می‌شود. بهار، بهار است. معصوم و قدرتمند. این کتاب روایت زندگی بسیاری از دختران این سرزمین است.

قمستی از کتاب:
«مرد نزدیکتر شد، پیس پیس آهسته ای از کنار گوشش رد شد. کلید در دستانش لرزید و قفل در را رد کرد. دانه های عرق روی پیشانی‌اش جمع شده بود و سوز که می‌خورد به صورتش یخ می‌کرد. کلید چرخید و در باز شد. خود را به داخل ساختمان انداخت. انگشتان مرد از لای در شالش را گرفته بود. در را دودستی فشار داد، مرد شال را رها کرد، در چفت شد. به در تکیه داد، سر خورد و نشست. تمام تنش می‌لرزید.»


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.