شنبه, 01 دی,1403

روح اندوهگین یک شاعر

13 اردیبهشت 1398 17:49 | 0 نظر | امتیاز: با 0 رای

برای دختر، گُلخانه قصری است از گُل

و او ملیکله‌ی رؤیایی زری‌کاکل

کنار گُل‌ها دستور می‌دهد به هوا

به ابر و باد و زمین حکم می‌کند بِالکُل

برای دختر، گُل‌ها به حکم رؤیاهاست

و او به رؤیاها می‌زند زِ گُل‌ها پل

خیال می‌شوم و می‌نشینمش در پیش

سلام دختر رؤیای لاله و سنبل!

می‌آید از نفسش، عطر دشت‌های مزار

می‌آید از دستش بوی مردمِ کابل

و دختر، این‌جا با مادرش حکومت داشت

ندیمش آب، غمش خاک، همدمش بلبل

پدر که گُل بخرد رفته بود سوی بهشت

و او جهنم را رنگ کرده بود از گُل

چه نام داشت؟ گُل‌افروز؟ گُل‌بدن؟ گُل‌بخت؟

چه نام داشت پری‌زاده‌ی حکومتِ گُل؟


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.