یکشنبه, 09 اردیبهشت,1403
موسی عصمتی

تمجید شفیعی کدکنی از کتاب‌های انتشارات شهرستان ادب

25 تیر 1398 15:46 | 0 نظر | امتیاز: با 0 رای

از چند روز قبل می‌دانستم که قرار است در مدرسه جشنی به مناسبت میلاد امام رضا (ع) برگزار شود. معمولاً از من در این برنامه‌ها برای شعرخوانی دعوت می‌شود. دیروز عصر زنگ تلفن به صدا درآمد. آقای دولابی مدیر پرتلاش مدرسه بود که ضمن دعوت مجدد از من برای حضور در جشن، خبر غافل‌گیرکننده و فوق‌العاده‌ای را هم مطرح کرد. آن هم حضور استاد شفیعی‌کدکنی برای مدت کوتاهی در مدرسه بود. چون ایشان باید بلافاصله از آن‌جا راهی فرودگاه می‌شدند تا ساعت ده‌ونیم شب به پرواز برسند. خیلی دوست داشتم یک جلد از بی‌چشم‌داشت را به ایشان تقدیم کنم. خودم کتاب را نداشتم و می‌دانستم چند نسخه از آن در مدرسه هست.
حدود هشت‌ونیم شب بود که استاد همراه با چند نفر دیگر، آرام و سر‌به‌زیر و فروتن قدم در حیاط آموزشگاه گذاشتند. به همراه مدیر به استقبالشان رفتم. همان شخصیت ساده و صمیمی و قلة متواضع همیشگی بودند. بی‌چشم‌داشت را تقدیمشان کردم. چه خوب یادشان بود که چهار سال قبل در منزل پسر برادرشان برایشان شعر خوانده بودم. اولین نکته‌ای که توجه استاد را جلب کرد طرح جلد بی‌چشم‌داشت بود که استاد بسیار این طرح را ستودند و گفتند از شهرستان ادب کتاب‌های خوبی به دستم می‌رسد، ولی این طرح جلد بسیار جالب است و از طرح جلدهای بسیار خوبی‌ست که از شهرستان ادب دیدم. در ادامه ایشان وقتی متوجه شدند پیش‌گفتار کتاب را استاد محمدکاظم کاظمی نوشتند بسیار شخصیت و شعر استاد کاظمی را ستودند و از من خواستند سلام‌های گرم ایشان را به آقای کاظمی برسانم. در همان دقایق (شبیه رودکی) شعر اول کتاب را با عنایت از نظر گذراندند و این شعر را از سر لطف تمجید کردند. 
در پایان استاد یک جلد از بی‌چشم‌داشت را به خواست مدیر مدرسه برای ثبت در دفتر خاطرات آموزشگاه امید نابینایان امضا فرمودند. 
حیف که ثانیه‌ها به سرعت داشت سپری می‌شد.
این لحظات طلایی با گرفتن چند عکس یادگاری در کنار استاد برایم ماندگار شد.
موسی عصمتی- مشهد 


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.