جمعه, 31 فروردین,1403

بوی باروت، عطر عربی

08 مرداد 1397 00:48 | 0 نظر | امتیاز: با 0 رای

یادداشتی می‌خوانیم از خانم آزاده جهان‌احمدی که به بررسی داستان‌های این مجموعه پرداخته است.


ما بچه‌های جنگیم. «ما» که می‌گویم، مرادم بچه‌های دهۀ شصت است؛ خصوصاً همۀ آن‌هایی که در نیمۀ اول این دهه، متولد شده‌اند و خاصه آن‌ها که تجربۀ کودکی‌شان در شهرهای جنوبی یا غربی طی شده است. ما در بطن مادرهای‌مان با صدای ضدهوایی و شکستن دیوار صوتی آشنا شدیم. به دنیا که آمدیم، بخشی از حافظۀ بصری ما آوار خانه‌ها، ستون‌های آتش، دویدن مردان و زنان هراسان و گریۀ مادرها بود. حضور پدران در جبهه‌ها و عدم حضورشان در دنیا، زندگی بچگی‌مان بود یا تلاش آن‌ها که با چنگ و دندان خانواده‌های‌شان را حفظ کنند. دیدن جنگنده‌های عراقی از فاصلۀ کم در آسمان شهرمان بود که وظیفه داشتند، دیوار صوتی شهرمان را بشکنند تا تن و بدن ما بچه‌ها مثل بید بلرزد.

بخشی از حافظۀ شنیداری ما هم شد صدای همۀ اتفاق‌های بصری‌مان. ما از آن صداها و تصویرها و ترس‌ها نمردیم، بعید است بعد از این هم ترسی بتواند ما را بکشد.

همان‌قدر که جنگ، هر کجای این دنیا و با هر بهانه‌ای که باشد، پدیده‌ای کثیف و منفور است، به‌همان‌اندازه دفاع از تمامیت ارضی و مقدسات، هر کجای این دنیا و با هر بهانه‌ای که باشد، مقبول و مقدس است. چه توفیری می‌کند اقلیمش کجا باشد؛ همدان، دزفول، حلب، خرمشهر یا موصل. بعد از ماجرای جنگ ایران و عراق در دهۀ 90، منطقۀ خاورمیانه و همسایگان و متحدان ایران با ماجرای جدید و عجیبی روبه‌رو شدند. بعد از مدتی، از حضور نظامی و مستشاری ایران در میانۀ این ماجرا و جنگ، پرده برداشته شد. این حضور و تأثیر نظامی ایران در منطقه، اصطلاح جدیدی را وارد ادبیات دفاعی ما کرد؛ «مدافعان حرم».

مجموعه‌داستان «عطر عربی» با چهارده داستان کوتاه با یک‌محور واحد با انتخاب مرحوم زنوزی جلالی، به زندگی، زمانه، تجربه و تأثیر حضور نظامیان ایرانی در منطقۀ خاورمیانه در میانۀ آتش و دود و باروت و انواع سلاح‌ها، در کیلومترها دورتر از مرزهای‌مان پرداخته است. کشور ما به جریانی سیاسی‌ـ‌ نظامی وارد شده است که اگر ضمیمۀ فرهنگی متناسب با آن، به آن الحاق نگردد، لاجرم عقیم خواهد ماند. این مجموعه یک واکنش ادبی در قالب داستان کوتاه است به یک واقعۀ مهم و تاریخی. و البته حاصل این واکنش، قابل دفاع و تحسین است.

تجربۀ جنگ هشت‌ساله و تأثیرش در ادبیات داستانی ایران، موضوع این نوشتار نیست. هرچند اثری که بتواند حق مطلب را دربارۀ آن واقعه (جنگ تحمیلی) بیان کند در ادبیات داستانی ایران، خلق نشد؛ اما به‌هرحال آن تجربۀ شگرف از آن موضوع، همراه و پشتوانۀ داستان‌نویس ایرانی است که اثراتش در مجموعه‌داستان عطر عربی قابل مشاهده است.

در مجموعه‌داستان عطر عربی با چند مسأله مواجه هستیم. در این کتاب با تکثر ملیت شخصیت‌های داستان‌ها روبه‌رو هستیم؛ از ایران، عراق، سوریه، لبنان گرفته تا روسیه، افغانستان، اروپا و آمریکا. توجه نویسندۀ ایرانی به ملیت‌های دیگر، نشانه‌ای از مرحلۀ گذار و نوعی بلوغ است. نگاهی گذرا به پیشینۀ ادبیات داستانی ایران، مؤید این موضوع است که برای داستان‌نویس ایرانی، ملیت های دیگر موضوعیت نداشته است. اما در این کتاب، ملیت اثری ندارد و آشنایی‌زدایی اتفاق افتاده است. از این جهت «عطر عربی» یک تجربۀ کم‌نظیر محسوب می‌شود.

تنوع دیدگاه‌های نویسندگان نیز از دیگر ویژگی‌هاست که عطر عربی را نمونۀ متمایزی می‌کند. تنوع دیدگاه‌ها یعنی تنوع زاویه‌های مختلفی که هر نویسنده به این جنگ، نگاه کرده است؛ روایت احوال و حدیث نفس، ترس از دست دادن و انتظار همسر یک رزمنده. با این‌که پنج اثر از این مجموعه مختص به این مسأله است اما هیچ‌یک، شبیه دیگری نیست. یا نگاه از لنز دوربین یک عکاس و حتی از زوایۀ نگاه یک داعشی.

یکی از اتفاقات خوب در عطر عربی این است که نویسنده به جبهۀ مقابل، فکر کرده است. یک‌بار هم که شده، به مفهوم دشمن فکر کن. کسی که مقابل تو ایستاده با چه تفکر و توجیهی در آن جبهه، مقابل تو مقاومت می‌کند، خاصه در جنگ با دولت اسلامی عراق و شام که تفکر و قرائتی خاص از دین، از موتورهای مهم محرک در حرکت و بسط این شبه دولت بود. در این جنگ، همۀ طرف‌های درگیر (مسلمانان) برای رضای خداوند و رسیدن به رستگاری عظیمِ وعده داده‌شده، می‌جنگیدند. این‌جا پای دو تفسیر و قرائت از دین و راه رسیدن به رضایت پروردگار به میان می‌آید که در یکی از این قرائت‌ها و تفسیرها مجاهد مسلمان با نام رسول خدا و برای رضای خدا هر تفکر مقابل و مخالفی را با خشن‌ترین شکل ممکن مانند ذبح‌کردن و سوزاندن حذف می‌کند. این‌جاست که ناگهان پای مفاهیم دیگری به ادبیات مقاومت، گشوده می‌شود. مفاهیمی به غیر از آن‌چه در ادبیات دفاع مقدس داشتیم؛ چراکه در آن جنگ، اصل مسأله اساساً چیز دیگری بود.

در این کتاب، مواجهۀ درست و تاحدی دقیق با این ماجرا صورت گرفته است؛ مثلاً در داستان «گم‌گشته» خواننده با شخصیت اول قصه که در جبهۀ مقابل مقاومت است، همراه می‌شود.

یکی از بهترین داستان‌های این مجموعه، داستان «قهر حلب» نوشتۀ «شروین وکیلی» است که در آن ماجرای محاکمه و تقابل با قاضیان و فقهای عصر خودش، نوعی مواجهه با ایمانی را نشان می‌دهد که محتوای معنایی ندارد. به‌نظر می‌رسد نوعی استعاره در آن نهفته است؛. ایمانی بدون پشتوانۀ معرفتی و معنایی در تاریخ شام از سهروردی تا عصر حاضر. همین ایمان بدون معرفت در داستان گم‌گشته و پدر، تک‌تیرانداز و پسر تصویر می‌شود.

خطری که این‌گونه ادبیات و داستان‌ها را تهدید می‌کند،گرفتارشدن در دام ایدئولوژی‌گرایی و شعارزدگی است. اما آن‌چه که در عطر عربی جمع‌آوری شده است، مجموعه‌ای از داستان‌هایی با ساختارهای قوی و درست، قابل دفاع و غیرکلیشه‌ای و غیرشعاری است. داستان‌های «من داعشی نیستم»، «آزادی» و «گم‌گشته» در این زمینه، موفق‌ترین داستان‌های مجموعه هستند.

موضوعی که این کتاب به آن پرداخته، این قابلیت را داشت که نویسندگان با اطلاعات محدود به تصاویر خبری و تلویزیونی یا فیلم‌ها و روایت‌های دست چندم، بنویسند که در این صورت ما با تصاویر و روایت‌های غیرواقعی کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای شبیه‌به‌هم روبه‌رو بودیم؛ اما خوشبختانه این بزنگاهی بود که مجموعۀ عطر عربی از آن به سلامت گذشته است.

به لحاظ لوکیشن و فضایی که قصه‌ها در آن‌ها جریان دارند، داستان «دن ناآرام»، «قهر حلب»، «مهنّد»، «گم‌گشته» و «میدان» در فضای مناطقی که جنگ در آن‌ها جریان دارد، روایت می‌شوند و به ایجاد تصویر در ذهن مخاطب، دربارۀ داعش و رزمندگان هر دو جبهه کمک می‌کند.

به‌نظر می‌رسد داستان‌هایی چون دن ناآرام و گم‌گشته، به‌لحاظ سوژه و موضوع به‌شدت، قابلیت تبدیل‌شدن به یک داستان بلند را دارند. حتی می‌خواهم پا را فراتر از این بگذارم و بگویم لازم است که چنین شود.

روزی مثلاً در پانزده‌سال آینده، نوجوان ایرانی، سؤال جدی از چرایی و چگونگی حضور جوانان این سرزمین در عراق و سوریه دارد. قطعاً ادبیات داستانی یکی از بهترین منابعی است که پاسخ بسیاری از سؤالات او را خواهد داد. عطر عربی تلاشی هرچند ناکافی، لکن مؤثر در این زمینه است.


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.