ﺳﻪشنبه, 13 آذر,1403
به قلم اکبر صحرایی

نگاهی به رمان «نقل گیتی» اثر تازه «محمد خسروی راد»

01 خرداد 1398 02:52 | 0 نظر | امتیاز: 5 با 1 رای

به نقل از ایبنا:

قهوه ریخته‌ام برای خودم، نه از آن عربی‌‌هایی که نمی‌خوردی، تلخ‌تر از آن‌ها. یک معجون تلخ و گس تیره که بوی تندش تمام اتاق را پر کرده. قطرات پشت شیشه‌ پنجره حالا همگی جوری به هم وصل شده‌اند. هرچه سعی می‌کنم نمی‌توانم قطره‌ای و خطی حتی، جدای خط‌های دیگر بیابم. پیوستگی این خط‌ها چه می‌خواهند بگویند؟ «سطرهایی از رمان نقل گیتی که در پشت جلد آمده»

«نقل گیتی» یک رمان با صفحات کم اما با تصاویر و خرده‌داستان‌های زیاد است که در پستوی هرکدام تجربه‌های شخصی و انسانی خانه کرده است. خوشخوان و پرکشش و البته معناگرا و پر محتوا و عمیق. «سهیل» که در جمع سربازان صدام به عنوان نیروی احتیاط فراخوان شده و در خط مقدم قرار است با ایرانی‌ها بجنگد، با برخی آدم‌ها ارتباط می‌گیرد و فضا را مهیا می‌کند تا از جمع نیروهای صدام فرار کند و به ایرانی‌ها بپیوندد. حضور سهیل در جمع ایرانی‌ها و پس از آن در سپاه بدر به هشت سال جنگ ایران و عراق ختم نمی‌شود و پس از جنگ هم در شهر مشهد زندگی می‌کند. زندگی آرام و عاشقانه با یک همسر ایرانی به نام «گیتی».

درست زمانی که زندگی به این زوج سخت‌کوش که ایام زیادی از جوانی‌شان در جنگ گذشته است، روی خوش نشان می‌دهد، آمریکایی‌ها به عراق حمله می‌کنند و در اندک زمانی دیکتاتوری صدام و حزب بعث فرو می‌ریزد و با شکل‌گیری عراقی جدید، سهیل فیلش یاد هندوستان می‌کند و فضا را برای خود و دوستانش مناسب رشد و پیشرفت می‌بیند.

سهیل به گیتی پیشنهاد می‌دهد به کربلا بروند و آن‌جا زندگی کنند و گیتی اگرچه عاشق زیارت است اما ترجیح می‌دهد در شهر و کشور خود زندگی کند. و این آغاز کشمکشی است داستانی که رمان نقل گیتی را شکل می‌دهد و داستان‌هایش را می‌سازد. رمان در قالب نامه‌هایی که گیتی و سهیل به هم می‌نویسند روایت می‌شود. نامه‌هایی که انگار قرار است آدم‌های داستان را در کشاکش یک دو راهی میان عشق و وطن قرار دهد و این وضعیت نسبتا بغرنج، لحظه‌هایی از سرگشتگی، استیصال، غرور، عشق و حماسه‌ آدمیزاد را به تصویر بکشد. سهیل سعی می‌کند در نامه‌های خود گیتی را متقاعد کند که به عراق برود و زندگی را کنار هم ادامه دهند و با نقل چند داستان از جمله عشق پیرمرد و پیرزن ایرانی به سرزمین‌شان و همینطور از شرایطی که برای او در عراق پیش آمده و مقام و پست‌هایی که در انتظار اوست بگوید و گیتی نیز پاسخ‌هایی از جنس یک زن شرقی دارای درک بلند و عاطفه سرشار را برای سهیل ارسال می‌کند.

خسروی‌راد، از آن دسته نویسنده‌های کم‌گو و البته پرکاری است که نزدیک به سی‌سال است می‌نویسد. ویژگی اولین مجموعه داستان‌های خسروی که اوایل دهه هفتاد توسط انتشارات سوره‌ مهر چاپ شد، کوتاه بودن آن‌ها بود. و همین موضوع، چه خوب و چه بد، در رمان نقل گیتی نیز به چشم می‌خورد. رمان کوتاه، کم گو و اما پر داستان. این کوتاه‌نویسی را در کارهای غیرداستانی خسروی هم می توان یافت. از مجموعه کتاب هایش در زمینه‌ خاطرات دفاع مقدس و تاریخ شفاهی گرفته تا یادداشت‌ها و مقاله‌هایش در روزنامه‌ها و مجلات در دهه 70 و 80.

اگرچه کوتاه و موجز نوشتن یک حُسن است اما در برخی از لحظه‌ها و صحنه‌های رمان «نقل گیتی» آدم میان یک دوراهی می‌ماند؛ این‌که نویسنده دغدغه مهمی به نام موجز نوشتن دارد یا کمی تنبلی هم چاشنی کارش بوده؟ مثل دوراهی و بلاتکلیفی شخصیت‌های داستان بین انتخاب عشق یا وطن! از دیگر ویژگی‌های نقل گیتی نثر روان و پرکشش کار است. طوری‌ که در حالت عادی اگر به مطالعه مشغول شوی و کار چندان مهمی برایت پیش نیاید کمتر احتمال دارد کتاب را کنار بگذاری تا بعدا بخوانی. و شاید بخشی از این کشش هم به همان کوتاه‌نویسی خسروی راد مربوط باشد که به فکر مخاطب‌های کم‌حوصله احتمالی بوده و و با آن‌ها همدردی کرده‌است!

در هر حال نقل گیتی یک رمان تازه و بکر است که نگاهی کاملا متفاوت به موضوع جنگ و عشق و وطن دارد. عشقی که جذاب و پرکشش و داغ است اما لطیف و نجیب است و به ورطه اروتیک نمی‌افتد و جنگی که مملو از لحظات انسانی است که خشم و غضب و مهربانی و حماسه در خود جای داده و وطنی که فقط خشت و گل و کوه و دشت و بیابان نیست و چیزهای دیگری با خاک در می‌آمیزد که به آن وطن می‌گویند که شرحش به صورت داستان در «نقل گیتی» آمده‌ است.

نقل گیتی را انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده‌ است. ناشری که چند سالی است در حوزه تخصصی داستان، رمان و شعر پر تلاش و فعال ظاهر شده است. «نقل گیتی» اما اگرچه یک رمان خوب و انتخابی زیباست، اما انگار در مرحله انتشار، دچار یک عجله مفرط یا بی‌دقتی شده‌ است. جلد نقل گیتی جذابیت‌های آثار دیگر منتشر شده توسط شهرستان ادب را ندارد و در شناسنامه اثر، اشتباه فاحش و غیرحرفه‌ای به چشم می‌زند: «رمان نوجوان!» حتم دارم این‌گونه اشکالات غیرحرفه‌ای و جدی در پروسه انتشار یک رمان، برای همیشه توسط یک نشر حرفه‌ای مثل انتشارات شهرستان ادب پیش نمی‌آید.


کلام آخر این‌که «نقل گیتی» خواندن دارد. امیدوارم رمان‌های بعدی محمد خسروی راد، این قصه‌نویس بی‌حاشیه و کم‌حضور و ساکت خراسانی، هم نوشته و منتشر شوند تا ثابت شود او در حوزه رمان هم مثل داستان‌های کوتاه و کتاب‌های تاریخ شفاهی خواهد درخشید و نقل گیتی تنها یک اتفاق نبوده و استمرار دارد.‌ 


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.